به گزارش ایرناپلاس، کرونا به طور ناگهانی جهان را دربر گرفت و ماههاست زندگی انسانها را درگیر کرده است. این نخستین اتفاق و بحرانی نبوده که ایران با آن مواجه شده، بارها شهرهای مختلف تحت تاثیر خسارات ناشی از سیل، زلزله و ... قرار گرفتهاند.
در این میان نقش روابط عمومی سازمانها و همچنین رسانهها در اطلاعرسانی، آگاه کردن مردم و همچنین آرام کردن جامعه از اهمیت بالایی برخوردار است. حال این پرسش مطرح میشود که آیا در ایران به درستی درباره بحرانها، روند آنها و چگونگی مقابله با آنها اطلاعرسانی میشود؟
منصور ساعی، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، در کارگروههای مختلف، مسئول گردآوری و تدوین اطلاعات سازمانها و نهادها در بحرانهایی است که در ایران اتفاق افتاده است. خبرنگار ایرناپلاس درباره شیوه اطلاعرسانی سازمان و نهادهای دولتی و پاسخگویی مسئولان گفتوگویی با وی انجام داد.
به نظر شما اطلاعرسانی که توسط روابط عمومی، مسئولان و رسانههای دستگاههای مختلف در دوران بحران مانند همین کرونا یا زلزله و سیل سالهای پیش انجام شد، دقیق و اصولی بود؟
_ در شرایط بحرانی باید به چند نکته توجه کرد. روابط عمومی سازمانها برنامه منظم بحران ندارند تا آماده باشند و بدانند که در شرایط بحرانی چگونه فعالیت کنند. برای اینکه در این بحث، برنامه فنی برای استراتژی ارتباطی مطرح نیست.
روابط عمومی سازمانها و رسانهها، عموما برنامه کُنش خاصی در دوران بحران ندارند، به همین دلیل مانند آتشنشانها عمل میکنند و در لحظه، اخبار را پوشش میدهند.
برای مثال در مواجهه با همهگیری بیماری کووید-۱۹، رسانهها برنامهای درباره شیوه اطلاعرسانی در ابتدای همهگیری، آگاهسازی در طول بحران و اقداماتی که باید در زمان پساکرونا انجام شود، ندارند؛ این کمبود باعث سردرگمی در اطلاعرسانی میشود.
نکته دیگری که باید به آن توجه شود، اینکه مسئولان اطلاعرسانی، رویداد محورند و پیامدهای انتشار یک خبر را در نظر نمیگیرند. باید در نظر گرفت وقتی خبری منتشر میشود، در دو یا سه ماه بعد چه اقداماتی در آن حوزه باید انجام شود، در صورت تداوم بحران، چه استراتژی میتوان برای حل آن، درنظر گرفت.
مسئولان اطلاعرسانی، رویداد محورند و پیامدهای انتشار یک خبر را در نظر نمیگیرند. باید در نظر گرفت وقتی خبری منتشر میشود، در دو یا سه ماه بعد چه اقداماتی در آن حوزه باید انجام شود، در صورت تداوم بحران، چه استراتژی میتوان برای حل آن، در نظر گرفت.رویکرد مسئولان در اطلاعرسانی
مساله دیگر مدیریت محتواست. برای مثال در ستاد ملی مقابله با کرونا و در بحث محتوا و مدیریت بحرانی که دارند، گویی مساله جدی نیست؛ یعنی لحنِ پیامها جدی نیست و بیشتر التماسی و خواهش است. آن هم در حالی که در شرایط بحرانی نمیتوان با التماس و خواهش یک رفتار را تغییر داد یا حتی مردم را واراد به انجام آن کرد. به همین دلیل ستاد ملی مقابله با کرونا نتوانسته جامعه را با بخشی از موضوعها و دغدغههای کشور همراه کند.
اصولا پل ارتباطی میان مسئولان اطلاعرسانی و مردم وجود ندارد یا افرادی که این اقدامات را انجام میدهند، بسیار محدودند. برای نمونه اگر یک نفر فقط آمار مرگومیر را در یک بحران اعلام کند، این مساله میتواند تاثیر منفی بر روان جامعه داشته باشد، اطلاعرسانی باید کامل و برنامهریزی شده باشد.
برای اطلاعرسانی در حوزه بحرانها استراتژی خاصی نداریم
آیا شیوه اطلاعرسانی در کشورهای پیشرفته به این صورت است که روابط عمومی سازمانها و نهادها با برنامهریزی هدفمند فعالیت میکنند، اما اطلاعرسانی در ایران رویداد محور شده است؟
_ بله، اطلاعرسانی در ایران رویداد محور و روزمره شده است. آن هم در حالی که با حوادث بسیاری مانند سیل و زلزله مواجه شدهایم و حتی از ایران به عنوان کشوری با چشم باز حوادث نام میبرند، زیرا در طول تاریخ ایران مورد صدمات قرار گرفته و بارها با بحرانهایی مانند سیل و زلزله مواجه شده است، حتی تصادفهای جادهای در ایران آمار بالایی دارد. این در حالی است که هنوز برای اطلاعرسانی در حوزه بحرانها استراتژی خاصی نداریم.
رسانهها باید وظیفه سنگین خود را انجام دهند
به لحن اطلاعرسانی در ایران که به صورت جملات خواهشی است، اشاره کردید. آیا در کشورهایی که در آنها اطلاعرسانی با استراتژی خاص انجام میشود، جملات به صورت امری و دستوری است و این شیوه جواب داده است؟
_ سه زاویهای که در بحران مورد توجه قرار میگیرند، دولت، جامعه و نظام ارتباطی است. این سه اصل باید با هم هماهنگ باشند. دولتی باید باشد که در برابر بحران توانمندانه عمل و سیاستهای بحران را اجرا کند.
اگر برای مثال مانند آنچه در همهگیری کرونا اتفاق افتاد، صحبت از محدودیت میشود، مسئولان نباید اجازه دهند کسی رفتوآمد داشته باشد؛ در این زمان نمیتوان از مردم خواهش کرد جایی نروند.
دوم اینکه روابط عمومی سازمانها و رسانهها باید مردم را برای باور به گفتههای دولت تشویق کنند. نگاه سوم اینکه، مردم باید به اطلاعاتی که به آنها ارائه میشود، باور کنند. برای مثال همهگیری بیماری کووید-۱۹ پدیده ناملموسی است که دیده نمیشود؛ در بحران سیل و زلزله، افراد میتوانند شاهد خسارات باشند، اما در بحران کرونا تا برای کسی این اتفاق نیفتد شاید باور نداشته باشد که چنین همهگیری در حال وقوع است.
رسانهها باید وظیفه سنگین خود را انجام دهند تا مردم را درباره مسائل آگاهی بهدست بیاورند و همراه هم باشند. فقط لحن اطلاعرسانی مهم نیست بلکه چگونگی آگاه کردن مردم، اینکه چه اطلاعاتی چگونه در اختیار مردم قرار بگیرد و در اطلاعرسانی چه استراتژی داشته باشند، چالشهایی هستند که دولت و رسانهها باید با هم هماهنگ در مورد آن عمل کنند و همچنین در بدنه دولت باید همه مسئولان یک زبان باشند و با هماهنگی اطلاعرسانی کنند.
لزوم مستندسازی تجربهها در مواجهه با بحران
به نظر شما برای اصلاح روند اطلاعرسانی در ایران چه باید کرد؟
_ باید مستندسازی تجربه شکل بگیرد؛ یعنی مسئولان باید تجربه مواجهه با همهگیری بیماری کووید-۱۹ را از طریق رسانهها و روابط عمومی سازمانها اطلاعرسانی کنند. موفقیتها و شکستهای تجربیات باید اطلاعرسانی شود، اما سیستم مستندسازی بحران نداریم تا مشخص شود که در همهگیری ویروس کرونا و دیگر بحرانها چه اقداماتی انجام شده است. پس این تجربهها، تبدیل به یک دستورالعمل و آییننامه نمیشود و این بحرانها فراموش میشوند و دوباره از نو باید به خطا و آزمایش و اشتباههای متعدد بپردازیم.
نظر شما